سوگ عاطفی

سوگ عاطفی

سوگ عاطفی واکنشی طبیعی به یک فقدان عاطفی مانند پایان رابطه، مرگ یا جدایی است که طی مراحلی مانند انکار، خشم، چانه‌زنی، غم و پذیرش تجربه می‌شود.

هدف از این فرآیند، تطابق با تغییرات ناگهانی و بازیابی تعادل احساسی است.

مفهوم سوگ عاطفی
سوگ عاطفی فرایندی است که فرد در پاسخ به فقدان یک رابطه عاطفی (مانند شکست عشقی یا طلاق)، مرگ یک فرد عزیز، یا حتی از دست دادن یک شغل یا موقعیت اجتماعی تجربه می‌کند. این فرایند بخشی طبیعی از سازگاری با تغییرات ناگهانی و به دست آوردن تعادل روانی است.

مراحل سوگ عاطفی
مراحل سوگ عاطفی مشابه مراحل سوگواری است و شامل موارد زیر است:

1 1. انکار و شوک:
فرد نمی‌تواند واقعیتِ فقدان را بپذیرد و شوکه شده است.

2 2. خشم:
فرد ممکن است احساس خشم، کینه، و ناامیدی نسبت به وضعیت یا افرادی که باعث این فقدان شده‌اند، داشته باشد.

3 3. چانه‌زنی:
در این مرحله فرد سعی می‌کند با وضعیت کنار بیاید یا شرایط را تغییر دهد، گاهی اوقات با این باور که «همه چیز درست خواهد شد».

4 4. غم و افسردگی:
این مرحله شامل احساس اندوه عمیق، ناامیدی و گاهی حس بی‌ارزشی است، زیرا فرد با واقعیتِ فقدان روبرو می‌شود.

5 5. پذیرش:
در نهایت، فرد به درک و پذیرش پایان رابطه یا فقدان می‌رسد و به سمت بهبودی و رشد حرکت می‌کند.

نکات مهم در مواجهه با سوگ عاطفی
• پذیرش احساسات:
سعی نکنید احساسات خود را سرکوب کنید. بروز دادن و پذیرش احساسات دشوار، به شما کمک می‌کند تا راحت‌تر از آن‌ها عبور کنید.

• صبور باشید:
بهبود یافتن از سوگ عاطفی زمان می‌برد و به خودتان فرصت دهید تا با این شرایط کنار بیایید.

• مهربانی با خود:
با خودتان مهربان باشید و به خودتان اجازه دهید تا این فرایند طبیعی را طی کنید.

• حمایت عاطفی:
در این دوران به حمایت عاطفی اطرافیان نیاز است.

• عدم اجبار به حرف زدن:
فرد سوگوار را مجبور به صحبت کردن نکنید. به او فضایی امن بدهید تا در صورت آمادگی، احساساتش را با شما در میان بگذارد.

• مراجعه به مشاور:
اگر بعد از شش ماه احساس می‌کنید که هنوز نمی‌توانید با وضعیت کنار بیایید، مراجعه به مشاور یا درمانگر برای دریافت کمک حرفه‌ای ضروری است.

گاهی رها کردن
آسیب کمتری میزنه تا نگه داشتن

و دقیقاً بر عکس
گاهی رها کردن
آسیب بیشتری میزنه تا نگه داشتن!

یادمون باشه که زندگی صفر و یک نیست
و ما در هر موقعیتی
لازمه که ارزیابی درستی از پیامدها
و نتایج تصمیمات خودمون داشته باشیم
تا بتونیم انتخابی رو انجام بدیم که بهتره…

دل کندن با منطق
‏از کسی که با تمام وجود دوسش داری
‏جزو دردناک ترین لحظات زندگیه…💔

اون ارتباط، اون آدم
بوی تن و عطر و وجودش
رنگی که به زندگیت میداد
حسی که به قلبت میداد
ممکنه یه روز دیگه با تو نباشه

گاهی منطق جلوی قلبتو‌ میگیره
گاهی به نبرد با تمام حس هات میری
گاهی ناچاری کسی رو رها کنی که بخشی از خودته
کسی که سال ها با حس و خاطراتش زندگی کردی

و این تویی که میمونی با یادی که
همیشه جای یک حسرت برات میذاره
اما تو ناچاری تا بگذری و عبور کنی
چون میدونی که جای درستی نیستی
پس یه تیکه از قلبتو جا میذاری
و دست منطقتو میگیری و میری
تا جای دیگه ای سرنوشتتو رقم بزنی….

پرسید: رها کردن سخت بود؟
گفتم: نه به اندازه ی نگه داشتن چیزی که واقعی نبود

از رها کردن نترس
هیچکس نمیتونه چیزی که مال توست رو ازت بگیره و تمام دنیا هم نمیتونن چیزی که مال تو نیست رو برات حفظ کنن رفیق

هیچوقت چیزیو با اصرار بدست نیار، چیزی که با اصرار بدست بیاد مفت نمی‌ارزه..

وقتی می‌سپاری به خدا
قشنگ تر پیش میره..

قوی بودن همیشه به معنای
‏دوام آوردن و تحمل کردن نیست
‏بلکه گاهی قدرت در رها کردن

نمیتونی آدما رو وادار کنی
که باهات درست رفتار کنن

ولی میتونی تصمیم بگیری
که تا کی میخوای اجازه بدی باهات بد برخورد کنن

شاید نشه دیگران رو تغییر داد
اما تو میتونی انتخاب کنی
که کنار چه کسی بمونی
یا از پیش چه کسی بری

گاهی آدم مورد علاقه ما تبدیل به درسی
‏برای کل زندگیمون میشه…

برات پیش اومده؟
تجربیات عاطفیِ دردناک میتونن به عنوان یادگیری هیجانی در حافظه ما ثبت بشن، از دیدگاه جان بالبی، روابط مهم، الگوهای ذهنی ما رو میسازن و وقتی کسی که به او دلبستیم باعث درد میشه، مغز این تجربه رو به عنوان یک هشدار عاطفی ذخیره میکنه تا در آینده از آسیب مشابه جلوگیری کنه، این فرآیند شبیه به یادگیری مبتنی بر بقاست، طبق تحقیقات ریچارد تدسکی، برخی افراد پس از شکست های عاطفی، به جای فروپاشی، به بینش عمیق تری درباره خود و روابطشون میرسن و این رابطه تبدیل به درس میشه چون:
– خودآگاهی رو افزایش میدن
– مرزهای روانی رو تقویت میکن
– و سازوکارهای دفاعی سالم تر ایجاد میکنن
از نگاه روانشناسی تحلیلی یونگ، چنین تجربیاتی گاهی “سایه” ما رو‌ فعال میکنن یعنی بخش هایی از شخصیت که با درد آشنا میشن اما در نهایت به بلوغ میرسن
اما اگه فرد به دلیل این تجربه به کلی از عشق اجتناب کنه، ممکنه دچار تعمیم افراطی (یک خطای شناختی) شده باشه ولی اگه درس گرفتن منجر به انتخاب آگاهانه تر بشه، نشون دهنده انعطاف پذیری روانیه اون آدمه
خلاصه که اغلب روابط ما به نتیجه خاصی نمیرسن اما میتونن درسی بشن که شاید بعدا برامون مفید باشن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *